شهید مزاری منادی برابری حقوق زنان د رافغانستان!
                                                  نویسنده :- محمد عوض نبی زاده نویسنده :- محمد عوض نبی زاده

بنام خداوند عدالت و آزادی                    

 

                                                                                                   

  

قرن ها بايد كه بيند باز اين چرخ كهن
          همچو مزاری در رشادت ياکاتب در قلم

مرد نميرد به مرگ، مرگ از او نامجوست
 نام چوجاويد شد مردنش آسان کجاست

کشتهء تیغ شهادت در دو عـــالم زنده است

محو آب زندگی، مردن نمی داند که چیست

چون کام جاودان مـتصـور نـمي شود

خرم کسي که زنده کـند نـام جـاودان

 

 

 

بزرگداشت ازسیزدهمین سالگرد شهادت شهید استاد عبدالعلی مزاری که ازمیان مردم رنج وزحمت  بر خواسته بود، درکنارمردمش زیست و بخاطرمردم جان شیرینش را قربان نمود .درین روزیکی از بزرگترین چهره های مبارز تاریخ  ویارانش با نثار خون شان نهال تنومند وحدت ملی را در میان جامعه افغانستان  آب یاری و فریاددادخواهانه تامین عدالت  را به بلند ی کوه های سر به فلک کشیده کوه بابا سر دادند، با دلیری و پای مردی همچو شیرمردان به مقابله برخاستند و ازمنافع مردم محروم و ستمدیده افغانستان دفاع کردند.بزرگداشت ازشهادت این  منادی عدالت اجتماعی، ، اسوه ایثار مقاومت و،طراح اندیشه دولت ملی را به کافه مردم افغانستان و به خصوص رهروان  مکتب سیاسی ا یشان تسلیت عرض می نمایم . در تاریخ معاصر افغانستان ،. بحران سیاسی ومنازعه مسلحانه سه دهه اخیر کشورما، تنها بخشی از میراث سیاسی بوده است، بخش های بیشتر این میراث را باید در گذشته های دورتر وآینده های دیر تر جستجو کرد وانتظار کشید. متاسفانه تمامیت خواهی، انحصار طلبی، وابستگی خارجی، تبعیض ، تفاوت های بنیادین فکری ، وجه مشترک تمام جریانهای رقیب ومسلط این سالها بوده است. شهید مزاری که جریان عدالتخواهی در وجود ایشان تبلور یافت، که می تواند چشم انداز های نوینی را برای جامعه بحران زده ما ترسیم کند.  اینک بیش از هرزمان دیگرما نیازمند خوانش دوباره وتفسیرهای درست از اندیشه های او هستیم.  مزاری شهید تعهد که با مردمش بسته بود در عمل مانند کوه بابا به آن وفا دار ماند و گفت که : "  من تا آخر در کنار شما هستم و افتخار مینمایم تا خونم در جمع شما بریزد بابه مزاری همان طور که گفت ، همانگونه عمل کرد و تا پای جان با مردمش ماند و جانش را فدا نمود. آگاهی ، جسارت وسنجشگری  سیاسی ، الگوی رفتاری سعه ء صدر که درشهید مزاری تبلور داشت که برای انسجام دهی جامعه ای خویش از همه امکانات بهره می گرفت واو به هیچ عنوانی تمایز های آید یالوژیک را در نظر نمیگرفت ، چنانچه وقتی شمولیت  مردم هزاره در کابینه ای وقت مطرح گردید ،دست به  انتخاب هوشیارانه زد. شهید مزاری در شرایطی این فرایند را پیاده کرد که رقابت های آیدیا لوژیکی در اوج خویش قرار داشت. اما وی به این باور رسیده بود که عملکرد از مسیر تنگ آیدیالوژیکی ، پی آمد های بدفرجامی رادرقبال دارد. درآن اوضاع واحوال که از زمین وزمان آتش می بارید ، و ایشان سعی نمود تا از سرمایه های فرهنگی ، فکری ، سیاسی  ، نظامی و ملی جامعه  خود بدون استثنا و مجزا سازی ، بهره گیری نماید .شهید مزاری قربانی برابری حقوق اقوام و تساوی حقو.ق میان زنان و مردان جامعه ما گردید  ایشان درباره  تامین حقوق زنان با دیدگا ه وسیع و باز می اندیشید . با وجود شرایط جنگی درغرب کابل- نهاد های گوناگون فرهنگی و اجتماعی برای زنان ایجاد کر ده بود .. ایشان درباره نقش و سهم زنان با حقوق برابر و مساوی با مردان  باور داشتند  برخلاف دیگر تنظیم های اسلامی در ترکیب رهبری حزب وحدت زنان را شمولیت دادند  . واز حقوق زنان همیشه دفاع مینمود . سا ل روان بمناسبت  سالگرد شهادت  استاد شهید مزاری و یارانشان سمینارها و محافل با شکوه در داخل و خارج کشور زیر عنوان زن وحقوق آن در جوامع بشری از دید گاه شهید مزاری برگزار میشوند بی مورد نخواهد بود که  بطور مختصر درین باره روشنی انداخته شود .  در جهان نقش رهبري زنان در ابعاد سیاسی و اجتماعی  از انديشهاي نوظهور نيست. بلكه اين انديشه ريشه در دوران هاي ماقبل تاريخ دارد. چون در سنگ نبشتهاي كه از دوران هاي ماقبل تاريخ كشف شده است شواهدي وجود دارد كه زنان، اين انديشه را در سر مي پرورانده اند كه روزي رهبري  سیاسی بعضی ازجوامع کشورهای جهان را به عهده گیرند. وزنان بسياري ، وارد فعاليت هاي سيا سي وفرهنگي جهان می شوند زنان معاصر جهان مانند  اندرا گاندی – بی نظیر بوتو – حسینه مجیب -  خالده ضیا ء هرکدام ایشان سه کشور نیم قاره هند را چندین سال رهبری میکردند. ، اگر ابوعلي سيناي استاد وفيلسوف، پژشك ، رياضي دان، عارف، واديب مي شود و در كنارش زني بنام ستاره وساره بوده است.

  زنان در جهان معاصر بخاطر برابری حقوق شان مبارزات دادخواهانه دشواری را انجام داد که در نتیجه آن یک صد سال قبل سازمان ملل متحد ویونیسکو روز هشت مارچ را روز جهانی زن مسمی نمود.  ولی زنان امروز با مشکلات  فراوان سیاسی ، اجتماعی واقتصادی دست وگریبان اند و هنوز جلوه های آشکار ازتبعیض و ستم جنسی بر جامعه زن  مستولی است. تمامی این نا بسامانی ها ، ستم واستثمار واز جمله ستم جنسی ریشه در سیستم غیر عا دلانه نظام های سیاسی واجتماعی وبیناد های فکری آن دارد. زنان بطور عام در بستره اجتماعی همسان در افکار تاریک اندیشانه قرون وسطايي وعقب مانده قرار دارند وزیر تیغ تبعیض جنسی قرار گرفته اند علاوه بر ستم جنسی از ستم مضاعف رنج می برند. تجلیل از روز هشتم مارچ در کشور عزیز مان افغا نستان نیز در مراحل معین از تاریخ صورت گرفته است هر گاه نقش شیر زنان حما سه آفرین در عرصه های پیکار در میادین نبر د تا در هم شکستن حلقه های نظام بربر منشانه واستبدادی وزن ستیزانه و مبا رزه در راه ر هايي وآزادی وحقوق زن در جا معه ما مطرح باشد میتوان از ده ها زن مبارز وپیکار جوی دیگر یاد نمود که تا امروز شجا عانه ودلا ورانه از حقوق خویش در برابر سیاهترین ووحشی ترین نیرو های ترو ریست وبنیاد گرا جامعه به مبارزه بر خاسته اند واین درفش زیبای برابری ورهايي را تا قلعه های شامخ پیروزی در اهتزاز درمی آورند. در تداوم جنگ سرد میان ابر قدرت های جهان وسه دهه جنگ داخلی در کشور، زنان افغانستان متحمل رنج ها ، درد ها ومصایب جا نگدازی گردیدند.نقش تروریسم جهانی ونیرو های بنیادگرا وحا میان بین المللی شان برای پا مال نمودن حقوق وحیثیت زنان کشور ما بویژه نقش جنایتکاران حرفوی عرب ومزدوران پا کستانی درقاچاق و تجارت زنان به مثابه امتعه و کا لاها ی تجارتی در کمپ های آوا رگان مقیم پا کستان داغ ننگ ابدی خوا هد بود که برای همیش دامان عا ملین آن را لکه دارساخته است . رژیم جنا یتبار طالبان تبدیل استدیوم ورزشی کا بل به محل کشتار گاه زنان افغان نیزازجمله تلخترین خا طراتی اند که برای همیش برحا فظه تاریخ باقی خوا هدبود. امروز زنان داغدیده کشور مان در حالی از روز هشتم مارچ تجلیل بعمل می آورند که دیگرظا هرا رژیم جبار وزن ستیزطا لبانی به حکم فر مان تاریخ فرو پا شیده  و حکومت کنونی جا گزین آن گردیده است، اما هنوز اندیشه طالبانیسم  جامعه را  تهدید میکند  وارواح خبیسه بر همه امید ها وآرزوهای زنان سایه افگنده است. حکومت کنونی  که در بحران فساد اداری مافیای مواد مخدر ودر جنگ  علیه طالبان و القاعده دست وپنجه نرم می نماید ، هنوززنان کشوردر سر نوشت ابهام بر انگیز بسر برده وبا حفظ حرکات نمادین نقش ایشان در ساختار نظام سیاسی وعرصه های اجتماعی واقتصادی حقوقی ومدنی با تناسب شرکت چشمگیر شان در اولین انتخا بات ریاست جمهوری افغا نستان خیلی ها ناچیز وغیر قا بل ملاحظه جلوه مینماید.  امیدواریم که نهضت زنان تحرکات قاطع وانگیزه های موثری را در راه تاسیس جا معه آزادو دمو کراتیک وتامین عدالت اجتماعی وبرابری کا مل حقوق مردان وزنان وایجاد جا معه فا رغ از تبعیض وتمایزجنسی ، ملی ،مذهبی ، قومی وگروهی درفش آزادی ودمو کراسی را تا سر منزل مقصود حمل نمایند.

 شهید مزاری با وجود آنکه یک عالم دینی بود درباره زن و برابری حقوق زنان با مردان دیدگاه متفاوت نسبت به دیگررهبران تنظیمهای اسلامی داشت و میگفت بدون تامین حقوق برابر زنان درکشور که آنان نیمی از پیکر جامعه مارا میسازند ترقی وپیشرفت در کشور میسر نخواهد شد .  ایشان بعد از شروع به فعالیت های سیاسی همواره نظریات سازنده در باره تامین حقوق زنان از دیدگاه دین مبین اسلام ارایه میدادند . که بعد از تشکیل حزب وحدت اسلامی در بامیان و استقرار حزب وحدت اسلامی در غرب شهر کابل کار های عملی زیادی را  درینباره به نفع زنان در چوکات حزب وحدت اسلامی  انجام داده است و نهادهای گوناگون اجتماعی و فرهنگی زنان را در کنار حزب ایجاد و فعال نموده بودند. وبه دیگر اعضای رهبری حزب بارها درین موردتاکید میکردند.مزاری شهید از تلف شدن حقوق پشتون ها ی عادی که در حاکمیت سهم نداشتند بار ها یاد آوری میکرد و درباره فقر و عقبماندگی ـ آنها تاکید میداشت . ایشان بر نظریه تشکیل دولت فراگیر ملی  پافشاری می نمود. ولی میگفت باورهای خود بزرگ بینانه ی برخی قومگرایان گرداننده قدرت در گذشته ها، افشا گردد. اگر محورهای نادرست اندیشه ء مسلط قومی در افغانستان ماهیتاً به تفکر عدالت اجتماعی ومشارکت سیاسی بدل نگردد، تلاشهای موجود راه به دروازه های آسودگی نمی برند.تا باورهای ناسالم و برتری خواهان موجود افشا نشود و درک نگردد؛ ناممکن خواهد بود راه حلی برای ايجاد حاکميت سياسی مبتنی بر عدالت اجتماعی و دموکراسی پيدا گردد. - وحدت ملی زمانی تآمين ميگردد که ارادهء جمعی در ساختار سياسی قدرت تامين گردد که اين مسئله با تفاهم ملی و از طريق سهم گيری مساويانهء همه اقوام و  مليتهای کشور و اشتراک آنها در قدرت سياسی حفظ و تقويت ميگردد. تفاهم ملی نياز به تحليل و برخورد واقعبينانه از گذشته ها دارد.مهمترین عنصر در اندیشه های ایشان آن بود که از انقلاب اسلامی بسود آینده ی صلح آمیز افغانستان استفاده شود. درحالیکه برخی رهبران تنظیمها ی دیگر دوام بحران، حضور مردم هزاره افغانستان را مانع تحقق انقلاب اسلامی می دانستند. این بینش و؛ اندیشه ی محافل عرب و سازمانها و افراطیون پاکستانی بود. که از برخی رهبران ورهروان تنظیم ها ی اسلامی بر می آمد.

اصطلاحات عدالت طلبی، برابری و توزیع ارزش ها،حقوق اقلیت ها، خویشتن یابی ملیت ها، توزیع عادلانه قدرت و حاکمیت سیاسی برای تمام اقوام، اصلاحات واحد های اداری، هم پذیری و دیالوگ سیاسی میان صاحبان قدرت، ایجاد جرأت و جسارت اجتماعی برای توده های محروم ، افغانستان برای اولین بار از زبان استاد مزاری شنیده شد. ، شناخت دیدگاه رهبر شهید یک ضرورت اجتناب ناپذیر اجتماعی و تاریخی برای نسل حقیقت جوی امروز وبه معنای درک حقایق بخش مهمی از تحولات حساس تاریخ سیاسی معاصر است. تأمل بر کارهای آن بزرگ مرد در سیاست، به روشن شدن بسیاری از نیازها و آرزوهای گمشده ای این نسل خواهد انجامید.اندیشه های سیاسی ـ اجتماعی ایشان هوشمندی، دقت و آینده نگری  وپیش داوری حقایق و واقعیت های پیچیده ای جامعه افغانستان را نشان میدهد. چنانچه  در شرایط امروز نیز همه طرف های داخلی و جامعه بین المللی شرط اصلی تحقق و ثبات و صلح در افغانستان را تأمین حقوق شهروندان و مشارکت اقوام می دانند.در تاریخ اندیشه های ملی و تفکر برابری خواهانه  آزاداندیشان هیچکس بیشتر وبهتر از بابه مزاری ، درنهادینه کردن حقوق وآ زادی مردم؛ حرف روشن بیان نکرده است. پیشنهاد ایشان دراوایل سال 1373 برای.- پذیرش فقه تشیع در نظام قضایی کشور یکی از مبادی دموکراسی است که فرهنگ ومذهب مردم باید در سرنوشت آنها موثر باشد. جامعه  تشیع افغانستان در کشوری که بیش از بیست درصد مردم آن پیروان مذهب شیعه جعفری هستند، چگونه باید از مذهبی پیروی کنند که باوری به فقه آن ندارند.  ولی روحانیون متعصب، سنی مذهب در حمایت از اندیشه های ستمگرانه قومی حکومت های وقت مانع رسمیت بخشیدن  آن سیستم حقوقی و قضایی کشور شده است .  شهيد عبدالعلی مزاری فعاليت های رادر باره جدایی مرجع تقلید مذهبی  شیعه های افغانستان از ایران را پيش از سال 1990 ميلادی بدون آنكه جامعه مذهبی ايران در جريان قرار گيرد آغاز نموده بود و كار های بسيار مهم برای سازماندهی اين اقدام تا حدی انجام پذيرفته بود . وقتيكه روحانيت ايران از موضوع واقف گرديد ،که ديگر ايران نميتوانست جلو اين دگرگونی مناسبات مذهبی را  بگيرد . بالآخره درسال 1991 - 1992 ميلادی به نتيجه فعاليت های ارزشمند شهيد مزاری مرجع تقليد مذهبی شيعه های افغانستان در داخل کشورايجاد گرديد و در رآس آن آيت الله العظمٰی محقق كابلی قرار گرفت كه تاهنوز رهبريت مرجع تقليد شيعه های افغانستان را بر عهده دارد . اين موضوع باعث گرديد تا اعتماد ايرانی ها نسبت به جامعه هزاره افغانستان سلب گردد و جامعه هزاره افغانستان را از دست رفته تلقی نمودند. زيراكه مردم هزاره ديگر  به ایران وابستگی مذهبی ندارند.

  اكثر رهبران وزمامداران  کشور ما بعد از دولت زمان شاه در سال 1801 میلادی وابسته به اجانب بوده که چهره خشن، ضد ملی شان را آشكار وحل مسئله ملی  را چنان ضربه زده  اند كه در زمان طالبان این چهره های سیاه وبدنام نه تنها روحیه ملی ما را كشتند، بلكه هزاران تن از اقوام وملیت ها ی کشور را که با وحشی گری وروحیه ضد ملی آن ها باور نداشتند ومبارزه دموکراتیک ، ملی می كردند بنام، كافر، بی دین ،عیسوی، تاجک، هزاره  - ازبک وترکمن به زندان ها وكشتار گاه ها بردند و خود ارادیت ملی مردم افغانستان وآبادی وطن ، را خدشه دارساختند،.نظام استبدادی قومی ومذهبی طالبان که خواهان استقرار نظام متمرکز از طریق سركوب اجتماعی اقلیت های ملی واز بین بردن تمام حقوق شهروندی آن ها بود ، اینگونه حکومتها مردم را تحت عناوین" وحدت ملی، عدالت اجتماعی ومشارکت ملی" فریب داده فرهنگ استبداد وسلطه  تک قومی را بوجود میآورند. تاریخ  خونین افغانستان لبریزازجنایات علیه بشریت و قتل عام ها است که ازسوی پادشاهان، وحاکمان، بوقوع پیوسته اند. جنگهای طولانی مدتَ وکشتارهای بی رحمانه در راستای حذ ف ونابودی مردم این سرزمین جریان طولانی مدت یافته ونام افغانستان را به عنوان یک کشوری همیشه درحال جنگ وجنایت ، به ثبت رسانده است.دوران عبدالرحمن- نادر شاه ودوران طالبان از غمبار ترین این دوره ها در تاریخ  کشوربه شمار می آید. که در آندوره ها  نسل کشیها وکله منار های زیادی از اقوام زیر سلطه بخصوص مردم هزاره در تاریخ درج گر دیده است. دیدگا ه های خصمانه  قومی - تعصب  و بدبینی قومی عده از نویسنده گان برتری خواه قومی  نسبت به جامعه هزاره کشور ازین نا برابری ها نشات کرده و هنوز هم بیعدالتی استبدادهم تباران خود را چشم پوشی میکنند.

دولت ایران  بامردم مهاجر هزاره برخورد نژادی دارند تا پیشامد  و رواداری های مذهبی که دولت های سابقه وفعلی ایران همواره نسبت به مردم هزاره ازلحاظ نژادی تعصب داشته اند طوریکه دولت شاهی ایران در هنگام که جامعه هزاره توسط امیر عبدالرحمن خون آشام قتل عام میشدند نه تنها به مردم هزاره افغانستان  کمک نکردند بلکه برای تشجیع و تسریع قتل عام ها ی آنان یاری  نیز میرسانیدند. و چنانچه  درزمان قتل عام مردم هزاره در مزار شریف – بامیان - یکاولنگ و هرات - نیز دولت کنونی  ایران به ضرر مردم بی دفاع هزاره عملکردند وبعد از سقوط طالبان  دولت ایران به یکتعداد از قوماندانان طالبان و القاعده  و بخصوص آقای حکمتیار پنا ه داده و مساعدت های مخفی مالی و تسلیحاتی  میکنند  واین کار هنوز هم دوام دارد در زمان جهاد نیز بزرگترین کمک های مالی و تسلیحاتی را حزب جمعیت و شورای نظار از ایران دریافت میکردند .  و این سناریو هنوز ه

افغانستان فقير ترين و توسعه نيافته ترين كشور آسيايي است و در جهان از نظر توسعه رتبه  178  را دارا مي باشد و تنها نسبت به چهار كشور آفريقايي نيجر، سيرالئون، مالي و بوركينافاسو، يك درجه بالاتر است. طبيعي است كه در چنين وضعیتی كه خشونت جنگ خود به يك فرهنگ  مبدل شده  است، كدام چشم انداز اميد وار كننده را نمي توان تصور كرد كه بتواند بدون در هم شكستن چنين ديوارهاي جمود فكري و سنت هاي قبيلوي چند صد ساله كه در بستر اجتماع وجود دارد و درسه دهه اخير با خشونت وگريز از قانون نيز عجين شده نمیتوان  پاي سنگ توسعه و ترقي را گذاشت . کشور ما سر زمین - عقب مانده ، فقیرو دست نگرو محتاج کمک  جامعه جهانی است. سیاستدانان، روشنفکران، احزاب و سازمانهای سیاسی  نیز ناچار این نواقص و  ضعف را حمل می نمایند. چنانکه تجربهء سالهای اخیرنشان می دهد این نا گزیری در احزاب راست و چپ کشور مشاهده میگردد. اما هیچ نیرویی نتوانسته را ه بیرون رفت از سیاست های  مستقل ملی و  عدم وابستگی را نشان دهد. اکنون وظیفهء اساسی همه است تا با یکجا شدن ها و کنار آمدن ها، الترناتیف ملی خود کفایی و استقلالیت سیاسی و فکری  را ایجاد نمایند. بدون شک افغانستان بنابر خصوصیات جیوپولیتک و جیو اکونو میک، منابع آنرا دارد تا با ایجاد زبان واحد و نیروی واحد سیاسی طرح های قابل قبول متقا بلا مفید ومعقول را به جامعهء جهانی پیشکش نماید. اتحاد ، همبستگی وهمآهنگی  احزاب وسازمان های سیاسی - مطابق پذیریش و خواست  همه مردم  اند. تیزبینی ها ودرایت سیاسی چند تن محدود، اگرجاذبهء ملی داشته باشد، به الگوی تاریخ سازمبدل می شود. برعکس ادعا های بلند پروازانه که ریشه درعمق مردم نداشته باشد، با همه پشتوانه های قوی، حباب وارازجامعه  محومی گردد. اگر دولت ملی، با فرهنگ سیاسی افغانستان شمول، در كشور عمل كند و تمام مردم افغانستان از حق مشاركت در قدرت سیاسی برخوردار شوند وحكومت اكثریت موازی با حقوق اقلیت های كشور احترام گردد در این صورت ممكن نیست كه سر زمین افغانستان به تخته خیز رقابت ها وكشمكش كشور های طماع  منطقه ومداخله گر جهان  تبدیل شود .

خواست اساسی اقلیت ها ی قومی  اعاده شدن حقوق آن ها اند،خواست آن ها سلطه غیر قانونی بر حكومت نیست ، بلكه عادلانه شدن حكومت با حقوق و آزادی های آن ها است ، كه برتری خواهان قومی با آن مخالف اند، مردم افغانستان تا زمانیكه همبستگی ملی، وحدت ملی نداشته باشند نمی توانند صاحب نجات ملی – صلح وثبات ملی  شوند .دیموكراسی با اعاده حقوق اقلیت ها روحیه ملی آن ها را تقویت نموده و اعاده شدن حقوق سیاسی شان را تضمین مینماید و دولت میتواند با اعاده حقوق مساوی سیاسی، برابر ،همگانی ،بین اكثریت واقلیت به قدرت مشروع دست یابد. وحقوق شهروندی شان را بنام شهروند افغانستان تامین نمایند. این دشمنان دموکراسی هستند که میخواهند قدرت فزیكی ونظامی یك قوم وملیت را برای سركوب قوم و ملیت دیگر مورد استفاده قرار دهند وتوازن قومیت در مناطق ومحلات زیست اقوام رااز طریق توزیع زمین های بکر و بایر برهم زنند، كه این خود مشکل را برای حل مسئله ملی وایجاد پایه های دیموكراسی در کشور بوجود میاورد. فضای کنونی برای  برادری ملیت ها وصلح در افغانستان و مصالح مردم این کشور اقتضا می کند تمامی طرف های سیاسی باید در جهت بازسازی کشور و رفع مشکلات ملی همکاری کنند. رقابت های سیاسی نمی تواند باعث نادیده انگا شتن اصل مصلحت و تقویه دولت ملی باشد. برای مردم   کشور ما گذار از محدود نگری های قومی٬ زبانی و سیاسی زمانی ممکن است که برواقعیت های روانی٬ فکری و سیاسی خود به بزرگ نگری سیاسی دست یابیم. صرف گزینش چند تن افراد غیر موثرازاقوام مختلف نمی تواند تصدیق کننده اعمال و رفتار قومی و عام نگری سیاسی باشد. واقعیت آن است که اقوام ازبک٬ هزاره٬ پشتون و تاجیک دارای شخصیت ها و جریان های اصلی و موثرهستند. به همین میزان هریک از اقوام دارای نمادهای سیاسی اند که قهرمان و اسطوره سیاسی آنها به حساب می آید.  که نماد اصلی هویت قومی و اسطوره مردم  هزاره شهید مزاری به حساب می آید.  خواست جامعه ء هزاره که در دوسده ی پیشین با گلوله پاسخ گرفته بود؛ برای تلافی آن روزگارپشنهادات مصا لحه  به حکومت آقای ربانی پیشکش شد. متأسفانه برخورد دولت چیزی بهتر ازسیاست های امیر عبدالرحمانی نبود . افغانستان را میتوان یک کشوری متشکل از اقلیت های قومی وملی نامید. درکشورما هنوزهم انسان و حقوق وآزاديهاي آن به شکل که در اعلاميه حقوق بشر تعريف گرديده است نه شناخته ميشوند و نه مراعات ميگردد. نابرابری ها درمیان اقشار و بخشهای مختلف مردم افغنستان  فراگیر و گسترده است. نابرابری های فرهنگی و تبعیض میان ملیتهای مختلف و اعمال ستم ملی، اجتماعی و فرهنگی بر برخی از گروه های اتنیکی، بر شماری از اقشار و لایه های اجتماعی و بر مناطق معینی درکشور کماکان وجود دارد. تبعیض نژادی، منطقه یی، زبانی و مذهبی گواه بر نابرابری تکاندهنده یی دربرخی از مناطق و مردم آنست. بگونه مثال  هزاره یا ازبک و ترکمن بودن و داشتن پیوند با شماری دیگری از گروه های اتنیکی در سرزمینهای خویش صرف امکانات بیشتر برای فقیر شدن و محروم شدن دارند و بعنوان شهروندان درجه دوم درنظر گرفته میشوند و به لحاظ داشتن امکانات سیاسی , فرهنگی , اجتماعی,صحی ، آموزش و پرورش و معیشتی درسطح خیلی پایین قرار دارند. چون تا هنوز احصائیه دقیق نفوس شماری درین سرزمین انجام نشده است و هیچ قومی نمیتواند ادعای اکثریت نماید . مزاری شهيد با شناختي كه از اين وضعيت اجتماعي و پس منظر تاريخي افغانستان داشت، دموكراسي بدون عدالت اجتماعي و بدون تركيب تناسبي اقوام را كارساز نمي دانست اكنون با گذشت بیش از شش سال در  افغانستان، به اثبات رسيده است ، که این نظر شهيد مزاري بهترين و جامع ترين حل سياسي براي جامعه چند قومي افغانستان بوده اند؛ جامعه اي كه نفاق ملي و تبعيض هاي قومي خود تجربه كرده است.

اکنون سیزده  سال از روز شهادت  شهید آستاد عبد العلی مزاری ، فاصله داریم. در این سیزده سال حوادث گوناگون به وقوع پیوسته است که از هر لحاظ برای افغانستان به عنوان یک کشور استبداد زده ، فقیر وویران شده از اهمیت تاریخی برخور دار است. جامعه ء بین المللی در افغانستان حضور نیرومند سیاسی و نظامی داشته و سرمایه های هنگفتی وارد کشور میگردد و افغانستان به سوی دگرگونیهای امیدوار کننده به پیش گام بر میدارد . اما با تمام همه خوشبینی ها وضعیت  کشورخیلی حساس بوده که روزهای سخت ودشواری را تجربه می کند. نیروهای واپسگرا القاعده وطالب هر روز در جنوب ، شرق و جنوب غرب کشور بیداد مینمایند.عملیات انتحاری شدت یافته وصدها قربانی را درپی دارند. متاسفانه بنا بر نبود یک استراتژی هم آهنگ  نبرد نیروهای خارجی و داخلی را در جهت سرکوب قاطع طالبان و القاعده موثریت لازم نداشته ، که طالبان با حمایت حلقات معین پاکستانی ، امنیت در کشور را به چالش مواجه میسازد . ولی مناطق هزاره  نشین ازجمله با امن ترین ساحه کشور است اما ، با دریغ که از لحاظ باز سازی نه تنها مورد بی مهری قرار گرفته ، بلکه اعمال  تبعیض آشکارا در این مناطق مشهود است. اگر یکبار به شهر های تاریخی بامیان ونیلی نگاهی انداخته  شود ، همه چیز هویدا میگردد واین خود میتواند به عنوان مشت نمونه ء خروار در سراسر  این مناطق  را مقایسه نمود.

صـبربسـيار بـبايد پـدر پيرفلک را
                                                
                          تادگر مادرگيتي چو تو فرزند بزايد

تــو از تـبـار غــروري، غــرور مـي آيـي
                                        
                                      و از نــيـاي بــلنــدي، ز دور مــي آيــي

    بناکردند خوش رسمي به خون و خاک غلتيدن را

                                                                          خـدا رحـمت کنـد اين عاشقان پاک طيـنت را

                                                         جـلوه گـاه نـور بادا خاک ایشان

                                                                                                        رحـمت حق بر روان پاک ایشان

- یا د تمام جان باختگا ن سرزمین ما که برای حق رزمیده بودند گرامی باد .

- یا د شهید بابه مزاری مردی از تبار فراموش نا شدندگان تاریخ معاصر این سرزمین همیشه و پر دوام باد.       

 - درود به روان پاک شهید استاد مزاری و یاران با وفایش!     

 - درود به همه رهروان راه ء عدالت و آزادی !

 - 17- ماه -  حوت 6 138 خورشیدی - 8 -  ماه – مارچ -8 200 میلادی

 

 

 

 


March 10th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي